اردوی غدیر

خلاصه :

    ◦    تصمیم گرفته بودیم برای غدیر کاری کنیم برای غدیری که اهمیتی خاص برای ما شیعیان دارد.کاری برای کودکان که بزرگداشتی باشد برای غدیر،اما نوع کار مهم بود.فکر کردیم بهترین کاری که میشه کرد خاطره سازی این روز برای فرشته هامون هست.فرشته هایی که بعدها که بزرگ شدند با یاداوری خاطره روز غدیر تمام اعضا و سلولهایشان پر شود از احساس شادی و شعف و یک لذت پایدار دوست داشتنی.

    ◦    به نظرمون یکی از بهترین گزینه ها اردوی مادر و کودک بود،اردویی که هم حضور خانواده پر رنگ بود و هم مدرسه،یک ترکیب دوست داشتنی و دلنشین و البته پر از هدفهای تربیتی😉.
    ◦    روز اردو فرارسید و در بدو ورود ما یه چالش کوچولو  و هیجان انگیز داشتیم برای دختر های گلمون و مادرانشان ،یه مسابقه دوستانه و این بود پذیرای ما از میهمانانمون.البته که شربت و شیرینی هم داشتیم ها😋.جای شما خالی بعد از چالش کوچولومون استراحت داشتیم و کلی بازی .بدمینتون،دارت،وسطی و....
    ◦    کم کم مادرها هم گرم شدن و به بازیها پرود پیدا کردن
    ◦    حالا دوباره نوبت ما بود که چالش جدیدی داشته باشیم ،مسابقه داشتیم چه مسابقه ای!!مادرها دو گروه  و دخترامون هم سه گروه شدند ،یه صف تشکیل میشد و داخل یه برگه یه کلمه نوشته شده بود که نفر اخر باید با دست و بدون هیچ حرفی روی پشت نفر جلوییش مینوشت تا برسه به ابتدای صف و نفر اول باید کلمه رو اعلام میکرد،نگم براتون که چه کلمه هایی دراومد🙃😁.
    ◦    از اون گذشته فرشته هامون خیلی با قدرت تر از مادارشون ظاهر شدن.افرین به دخترامون💪🏼.
    ◦    حالا نوبت آب بازی بود. بعضیا رسما با خودشون مسلسل اورده بودن تا حسابی از خجالت خیس کردن بقیه در بیان .خیلی بهمون خوش گذشت و همه تا از جوراب و کفششون آب چکه میکرد.بنده هم که در این میدان بی سلاح حاضر شده بودم گاها برای دفاع از خود مجبور میشدم که به انواع راهها برای تلافی کردن متوسل شوم😜.
    ◦    آتش بس اعلام شد و وقت نماز و ناهار، ودر انتها یک اختتامیه با یک عهدنامه که با مراسمی خاص اجرا شد و امضایی که بچه ها پای عهدشان زدند تا سال اینده ان شاالله.
    ◦    جای همه دوستانی که نبودند خالی❤️